مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

مهرساگلی

سه تا سه تا

هرچیزی که زیاد باشه رو میگم سه تا سه تا مثلا سه تا سه تا موتور. چند وقت پیش که از جلوی مسجد رد میشدیم چون دو تا مناره داشت گفتم " سه تا سه تا خدا" راستی من به مسجد میگم خدا. از اونجایی که تو عروسی ها جلوی خونه رو چراغونی میکنن من هرجایی که ریسه کشیده باشن میگم عروسی. چند وقت پیش از جلوی فرمانداری رد میشدیم که ریسه هاش رو روشن کرده بودن من گفتم عروسی و مامان به شوخی بهم گفت آره عروسی فرمانداره. از اون ماجرا چندین روز گذشت تا جایی که ما عروسی دعوت شدیم شبش مامان گفت مهرسا بیا آماده شیم بریم عروسی و من جواب داده " بریم عروسی عروسی فرماندار". دیگه اینکه تو عروسی خونه زنونه از مردونه جدا بود و من با بابایی رفتم اونجا هم همش...
25 ارديبهشت 1393

بیماری

دختر عزیزم خیلی دوستت دارم. متاسفانه عزیزم دقیقا از یک روز مانده به تولد شما مریض شدی البته از قبل هم خیلی بی اشتها بودی نق نق میکردی اما از 5 شنبه دیگه علایم گلودرد و تب را داشتی. چون آخر هفته بود رفتیم پیش دکتر عمومی گفت گلوت چرک کرده و آنتی بیوتیک داد ولی شما همش بالا میاوردی و درست نمیخوردی برای همین تبت ادامه داشت و با استامینوفن کنترل میشد اما جمعه شب واقعا بالا رفته بود به 39 و نیم طوری که برای اولین بار مجبور شدم برات شیاف بذارم صبح هم سریع رفتیم پیش متخصص که گفت عفونت شدید هست و باید پنی سیلین بزنی این شد که رفتیم قسمت تزریقات . از گریه های فوق العاده شدید شما که بگذریم همین تزریقات خودش شروع ماجرا بود اگرچه گلودردت رو خوب کرد اما ب...
21 ارديبهشت 1393

تولدانه

دختر گلم عسلم امروز روز تولد تویه درست دو سال پیش تو همچین روزی قدم به زندگی ما گذاشتی و با حضورت اونرو شاد و شادتر کردی. الان دیگه با شیرین زبونیهات بینمون هستی و برامون شادی به ارمغان میاری. دوست داشتیم امسال رو برات تولد بگیریم ولی متاسفانه تو مریض شدی و سرمای سختی با گلودرد خوردی. برای همین دوتا کیک درست کردم یکی برای خونه مامانی و ننه
5 ارديبهشت 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد